loading...

آئین مستان

متن سینه زنی واحد شهادت حضرت رقیه,متن سینه زنی واحد,شهادت حضرت رقیه,متن مداحی واحد,شهادت,حضرت رقیه,متن سینه زنی واحد حضرت رقیه,متن سینه زنی,سینه زنی واحد حضرت رقیه,سینه زنی واحد شهادت حضرت رقیه,متن مد

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2234 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1292 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6710 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3816 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 882 زمان : نظرات (0)

خورشید زخمی حرم بابا

لبات چرا کرده وَرَم بابا

دنیایی از درد چشات اِی وای

میترسم از زخم لبات اِی وای

چطور شده بابا رگات اِی وای

واسه ی شبهای غمت فانوسم نمیکنی

دوباره با دامنت مأنوسم نمیکنی

درد داره مگه لبات که بوسم نمیکنی

بابا کی اینقدر بلا سرت آورده

چند روزه موهات مثل من

شونه نخورده، خوابت نبرده

اگر که از چشم تو افتادم

نکردی چند روز بابا جون یادم

بابا ببین که زخمی تنهام

حتّی دیگه نمی بینه چشمام

منو زدند که بابامو میخوام

آسمونه دخترت یه ستاره نداره

خنده بابا پیرنت پاره پاره نداره

اگه شدم قد کمونی شبیه زهرا

شبیه من چه دختری دِق کرده بابا، تنهای تنها

آه و واویلا

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 641 زمان : نظرات (0)

با سر رسیده ای بگو از پیکری که نیست

از مصحف ورق ورق و پرپری که نیست

شبها که سر به سردی این خاک می نهم

کو دست مهربان نوازشگری که نیست

باید برای شستن گل زخم های تو

باشد گلاب و زمزمی و کوثری که نیست

آزاد شد شریعه همان عصر واقعه

یادش به خیر ساقی آب آوری که نیست

تشخیص چشم های تو در این شب کبود

می خواست روشنایی چشم تری که نیست

دستی کشید عمه به این پلکها و گفت

حالا شدی شبیه همان مادری که نیست

دیروز عصر داخل بازار شامیان

معلوم شد حکایت انگشتری که نیست

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1498 زمان : نظرات (0)

گفتم به خود یا که خبر از ما نداری

یا که خیال دیدن ما را نداری

حالا که از راه آمدی فهمیده ام که

هر شب تو میخواهی بیایی پا نداری

دور از من و عمه کجاها رفته ای که

یک جای سالم در سرت حتی نداری

اما پر از زخم و جراحت هم که باشی

زیباترین بابای دنیا تا نداری

بعد از تو باید سوخت در حرم یتیمی

بعد از تو باید ساخت بابا با نداری

با دختر تو دختران شام قهرند

با طعنه میگویند تو بابا نداری

من را به همراهت ببر تا که بفهمم

تو دوست داری دخترت را یا نداری

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 5549 زمان : نظرات (0)

وقتی که بابا، زیر لگدها / زمین می افتم آسمون گریش می گیره

حرف می زنم با، سر تو اما / عمه میون حرفامون گریش می گیره

عجب شبیه، چیه قضیه / تا بهونه می گیرم عمه میره از حال

چی میگه عمه، منو ببخش چون / بابا تو گم کردم تو ازدحام گودال

گفتم به هر شاپرکی / با این زبون نمکی و کودکی

پر بزنید رو نیزه ها / برید بابامو ببوسید یواشکی

پرم شکسته، خستم بابایی / دستات که نیست تو دستم بابایی

بازم چشامو بستم بابایی / منتظر تو هستم بابایی

وای امون از این جدایی وای دلم تنگه بابایی

غروب و وحشت، دوباره لکنت / انگار به روی اسب زجر نشست مغیره

هر شب همینه، دلم حزینه / کتک به جای لالایی و شب بخیره

در احتظارم، کفن ندارم / اینجا کفن فروش به دل بغض تو داره

گفتم که بابا، کفن بیاره / یادم اومد بابام خودش کفن نداره

ذکر دلم، یا فاطمه / هنوز یه جایی از تن من سالمه

کل تنم، زخمه ولی / فقط جای مسمار تو سینم کمه

داشتم می گفتم به عمه زینب / یه کم موهامو کنه مرتب

گوشه ی دامنم قشنگ شد / کنده شده زیر نعل مرکب

وای امون از این جدایی وای دلم تنگه بابایی

دخترک تو، عروسک تو / شبیه مرغ ذبح شده می زنه پر پر

عمه دوباره، اشکش می باره / خودشو می بینه رو تل غمگین و مظطر

چه غریبونه، روضه می خونه / روضه رو می خونه میگه غریب مادر

او می کشید و من می کشیدم / تو کش مکش های سرو خنجرو حنجر

وجود من، دم سوزو آه / با عمه روضه می خونیم با هر نگاه

انگار بازم، رها شدیم / توی مسیر خیمه گاه تا قتلگاه

دیدم تو مقتل که سر نداری / رمقی تو بال و پر نداری

اومدی تو خرابه پیشم / حالا سر از پیکر نداری

وای امون از این جدایی وای دلم تنگه بابایی

تعداد صفحات : 4

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 101
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 201
  • آی پی دیروز : 484
  • بازدید امروز : 402
  • باردید دیروز : 5,239
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 20,815
  • بازدید ماه : 101,435
  • بازدید سال : 1,311,359
  • بازدید کلی : 19,817,187